نمایشگاه آغاز انفرادی
نقاشی و گرافیک
توضیحات و استیتمنت نمایشگاه
در شروع هر کاری انگیزههایی متعالی سر بر میآورند: تغییر جهان، آگاهی دستهجمعی، اصلاح روندها و... اما پس از گام گذاشتن در مسیر، خیلی زود به این نتیجه میرسیم که نهتنها قادر نیستیم یکتنه چنین مقصودی را حاصل کنیم، بلکه رفتهرفته کارمان میشود درگیری با امواجی که پیاپی سعی در فروبردنمان دارند. پس در مورد کار هنری، حاصل کار در بدترین حالت میشود بازنمایی صرف و در بهترین حالت ضربهزننده. هنرمند باید دستوپا بزند تا با هر چه میتواند خراش بیندازد، به بند بکشد، محصور کند و اثری بیافریند که کمابیش به چهارمیخ میکشد؛ با خط و رنگ، تداعی و فکر؛ بنابراین قرار بر این است که هنر رهاییبخش نباشد. و اکنون، نقاشیهای این نمایشگاه در پی بازسازی انتزاع نخستاند: رؤیاهای مجرد و تجربهشده. حاصل کارِ زخمهها و اتصالات و لولاها، ترکیباتیاند از عذابها، تروماها و فقدانها و آتشهای وجودی که به دنبال تبلور معنا و تجسماند. ایده ناپیدای اولیه به حصار کشیده شده و پیداکردنش مواجههای میطلبد بدون ذرهای واسطه: فوتوفن استغراق. توأمان اثر مغز را میخراشد و مغز نقاشی را تا مگر لحظهای جوهر و گوهری بر هر دو پاشیده شود. پس این نقاشیها دعوتیاند برایآنکه نظارهگرشان خود را به دست خود به انفرادی ذهنش دعوت کند و درهای میلهای سرد را پشت سرش ببندد. در نتیجه، این «خراطی روح» را قیمتی نیست و به کار دادوستد نمیآید؛ چون برای آسایش نیستند و برای انفجار زخمها هستند و اصلاً چرا باید کسی حبس خودش را بخرد؟ اینها فقط و فقط باید هر چه بیشتر و بیشتر به چشم بیایند و در چشم بنشینند و دیده شوند و دیده شوند، چون لذتی که در آزار خودخواسته هست در هیچچیز نیست. بهرنگ کیاییان